چاره ی دیگری نبود...

باید تو در خون خودت دست و پا می زدی

تا ما در نادانی هایمان دست و پا نزنیم...



...............

کاش بیداری ما به قیمت خون تو تمام نمی شد.

کاش چشممان به چیزی به جر رگ های بریده ات روشن می شد.

کاش...

به خاطر دل خواهرت می گویم...

Jan 26, 2011 12:35 AM